اولین نشست تبیینی، تحلیلی جنبش های دانش آموزی ایران برگزار شد.

اولین نشست تبیینی، تحلیلی جنبش دانش آموزی به همت اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان در محل سازمان هنری رسانه ای اوج برگزار شد.

در ابتدای این نشست که با حضور پیشکسوتان اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان و تاریخ نگاران و فعالین حوزه تاریخ شفاهی و مستند ایران برگزار گردید، حسین تاریخی دبیرکل اتحادیه در سخنانی گفت:

جریان انقلاب اسلامی در مبدأ شروعش نشان داد که خاستگاهش خاستگاه مردمی و بر پایه‌ی خواست و اراده‌ی عمومی ملت هست. نقطه‌ای که شاید بسیاری از انقلاب‌ها از حیث شکل‌گیری مبدأ با انقلاب ما تفاوت داشتند و در مسیر قرار گرفتن‌شان و هدایتشان هم با ما تفاوت‌های جدی‌تری داشت. آن چه که در واقع توانست انقلاب اسلامی را به پیروزی برساند، به نظر می‌رسد که خاستگاه مردمی و بدنه‌ی مردمی و مطالبه‌ی مردمی آن بود که تمام اقشار در آن نقش و سهم داشتند. حتی قشر دانش‌آموزی با این که رده‌ی سنی‌اش کم بود ولی توانست نه تنها مشارکت کند و نقش و سهم جدی ایفا کند؛ بلکه از زمانی که قشر دانش‌آموزی و جنبش دانش‌آموزیِ ما وارد عرصه‌ی انقلاب به صورت جدی شد به صورت بسیار محسوسی می‌بینیم که مسیر و شتاب انقلاب اسلامی، متفاوت می‌شود. در برهه‌ای که الان درش حضور داریم، قطعاً نقش‌آفرینی دانش‌آموزان در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی توسط کسانی که دست‌اندرکار هستند و فهم لازم را از میزان تأثیرگذاری این قشر عظیم دارند پوشیده نیست و همگان در تلاش هستند که بتوانند این نقش را تقویت کنند، سهمی که در واقع دانش‌آموزان می‌توانند در پیشبرد انقلاب اسلامی داشته باشند. کما اینکه در بیانیه‌ی گام دوّم هم اشاره‌ی بسیار جدی و مؤکدی می‌شود بر این که حتماً برای ترسیم تمدن نوین اسلامی باید سرمایه‌گذاری جدی نظام و انقلاب بر همین رده‌ی سنی و این جریان قرار بگیرد. اما نکته‌ای که به نظرم می‌آید الان باید جدی‌تر راجع بهش تأمل کنیم موضوع حلقه‌های میانیِ مردمی است. به این معنی که وقتی جریان‌های مردمی می‌خواهند شکل بگیرند و نسبت خودشان را با حرکت‌های ویژه در مسیر یک جریان اجتماعی، شکل بدهند قطعاً نیازمند رهبری و یک هدایت هستند. در این میان می‌شود هدایت و رهبری را سپرد به جریان‌هایی که نسبت مستقیمی با جریان حکومت و جریان رسمیِ اداره‌ی کشور دارند که وابستگی‌اش و التزامش مشخصاً التزام و ربطی است که به واسطه‌ی عناصر منتسب به دولت و سیستم‌های وابسته به آن شکل می‌گیرد. منتها در جریان‌های مردمی، اتفاق دیگری هم می‌تواند روی بدهد و آن این است که جریان‌های میانی شکل بگیرد که این‌ها اوّلاً به صورت مستقیم به بدنه‌ی رسمیِ دولت متصل نیستند و از طرف دیگر، دامنه‌ی آن‌ها و جریان نفوذ آن‌ها اتصالش به بدنه‌ی مردم خیلی جدی‌تر و مستقیم‌تر است. این جریان‌های میانی، توان راهبری فوق‌العاده جدی‌تری را در شکل‌گیری حرکت‌های اجتماعی و سیاسی می‌توانند ایفا کنند که به نظر می‌رسد مشخصاً انجمن اسلامی در برهه‌هایی که در سال‌های دور گذرانده و توانسته طی کند، توانسته این میانداری را به خوبی انجام بدهد. که اوّلاً اتصالاتش به دولت از بابت سختی‌ها، موانع و محدودیت‌هایی که وجود دارد را نداشته باشد، از طرفی هم به خاطر اتصالش به بدنه‌ی کفِ میدان مردمی بتواند که این رهبری و این راهبری را برای تحقق اهداف انقلاب و نظام انجام بدهد. مسئله‌ای که رهبریِ عزیزمان هم در سال 98 تأکید بسیار ظریفی بهش فرمودند و آن ایفای نقش حلقه‌های میانی بود. جنبش‌های شکل گرفته و مشخصاً جنبش دانش‌آموزی توانِ این را دارند که بتوانند با فعال کردنِ انگیزه‌ها و اراده‌های مردمی در راستای تحقق اهداف و مأموریت‌های انقلاب اسلامی به میدان بیایند و بتوانند مسیر تحقق اهداف و مأموریت‌های انقلاب را نه تنها تسریع کنند؛ بلکه ضمانت لازم برای تحقق آن هم بیش از دست‌اندرکاران رسمی تحقق ببخشند. و این تجربه‌ای است که ما در سال‌های گذشته حس‌اش کردیم، دیدیم و می‌توانیم کارآمدی و تأثیرش را ضمانت کنیم. امیدوار هستم که ان‌شاءالله این یادآوری‌ها و این مرور اتفاقات بسیار مبارکی که در دهه‌های پنجاه، شصت، توسط جریانات دانش‌آموزی افتاده منجر به این شود که آن انگیزه‌ی لازم برای به میدان آمدنِ جریان دانش‌آموزی و جنبش‌های دانش‌آموزی، مشخصاً نه تنها فعال شود؛ بلکه تقویت شود و ما ان‌شاءالله بتوانیم در این برهه‌ی بسیار ویژه‌ای که در تاریخ کشورمان درش به سر می‌بریم و ان‌شاءالله دستیابی به تمدن نوین‌مان هست بتوانیم با فعال کردن این قشر، جریان بسیار مؤثری را در مسیر حرکتمان داشته باشیم. از این جهت جلسه‌ی ما بسیار بسیار حائز اهمیت است. هم از یک طرف، مروری هست بر مصادیقی که توانسته در جلوی چشم نسل عزیز فعلی‌مان قرار بگیرد که دانش‌آموزان جدید در برهه‌های دهه شصت، دهه پنجاه، با حضورشان توانستند جریان بسیار ویژه‌ای ایجاد کنند و بعضی وقت‌ها حتی جهت‌دهی کنند. و از طرف دیگر عامل انگیزشی باشد برای این که آن‌ها بتوانند به پشتوانه‌ی این اتفاق مبارکی که افتاده ان‌شاءالله مسیرشان را محکم قدم بردارند.

 

در ادامه بهمن مشکینی و امیرعلی محبی از پیشکسوتان اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان به تبیین نقش و جایگاه جنبش های دانش آموزی پرداختند.

در این خصوص امیرعلی محبی عنوان کرد:

من برداشتم این است برای این که به بحث جنبش دانش‌آموزی بپردازیم مستلزم این است که یک نگاهی ولو گذرا و کوتاه به تاریخچه‌ی بحث دانش‌آموزی و مدارس داشته باشیم. جنبش دانش‌آموزی در ایران بدون شکل‌گیری مدارسِ جدید، فاقد مفعول است. مدارس جدید در ایران، شکل‌گیری‌اش قدمت خیلی زیادی ندارد. ما در 1285 انقلاب مشروطه را در کشورمان داریم که یک چیزی حدود صد و ده بیست سال از آن می‌گذرد. تا قبل از انقلاب مشروطه، ما مبحثی به نام مدارسی که امروز داریم را اصلاً نداشتیم. از آن تاریخ به بعد به همّت افرادی که دلسوز بودند و با آموزش‌های نوین جهانی آشنایی داشتند تلاش کردند که مدارس در ایران شکل بگیرند که منابع تاریخی در این زمینه ما کم نداریم. کتاب خاطرات یحیی را دوستان ملاحظه بفرمایند چهار جلدی است در آن‌جا توضیح می‌دهند. به جز ایشان افراد دیگری که در این جهت زحمت کشیدند کتک خوردند بارها و بارها، از تبریز شروع کردند آمدند تهران مدرسه ساختند و بعد مدرسه‌هایشان مورد هجمه قرار گرفت از سوی اقشار مختلفی که با این پدیده مخالف بودند. از آن دوران به بعد که مدرسه‌ها شکل می‌گیرد و نظام آموزشی نوین پایه‌گذاری می‌شود، بحث جنبش دانش‌آموزی هم مطرح می‌شود. از 1285 تا 1300، پانزده سال می‌گذرد. پانزده سالی که در تاریخ کشور ما دوران پر تلاطم است. دورانی است که درش امنیت به حداقل رسیده، قاجاریه پس از دوران استبداد صغیر و داستان‌های محمدعلی‌شاه دچار مشکلاتی شده و دوران احمدشاه به عنوان یک شاهی که فاقد توانمندی‌های لازم بوده و زمینه‌هایی فراهم می‌شود برای این دوران که ما مصادف می‌شویم با کودتای سوّم اسفند 1299. و یک دورانی در کشور ما آغاز می‌شود که اصطلاحاً مشهور است به دوران بیست ساله. شما کتب آقای مکی را ملاحظه بفرمایید که اسمش دوران بیست ساله است. دوران پهلوی اوّل و رضاخان است با همان متدی که برای مدرن‌سازی کشور در دستور کارش قرار داده. در همین دوران است که آرام آرام، فضای مدارس شکل پیدا می‌کند تقویت می‌شود و اتفاقاتی که در همین مقطع تاریخی، شما همه‌تان می‌دانید کشف حجاب اتفاق می‌افتد، سفری که به ترکیه می‌کند، اثراتی که از آتاتورک می‌پذیرد و خیلی کارهای سخت‌افزاری و نرم‌افزاریِ دوران پهلوی اوّل که در جای خودش قابل بحث است و به لحاظ تأثیراتی که بر این کشور گذاشته. بعد از 25 شهریور 20 که داستان تبعید رضاخان انجام می‌شود و همان‌طوری که آوردند بردندش، در 25 شهریور 20 در این کشور یک فضای جدیدی اتفاق می‌افتد. آن‌هایی که سن‌شان قد می‌داد، آن دوران اوایل انقلاب به ما می‌گفتند که این دوران شباهت دارد با 25 شهریور 20. دورانی که انواع گروه‌ها، تشکل‌ها، احزاب در کشور شکل پیدا می‌کنند و به وجود می‌آیند. به نظر می‌آید که سنّ تفکر در این دوران قابل شناسایی است. تفکری که ملحم از نظرات چپ و مارکسیستی بوده در کشور ما شکل پیدا می‌کند و در شهریور 20 حزب توده رسماً بنیان‌گذاری می‌شود پایه‌گذاری می‌شود با افرادی که در تاریخ مشهور هستند به گروه پنجاه و سه نفره‌ی تقی حرانی که دوستان ما می‌دانند که آخرین آن‌ها که به انقلاب اسلامی متصل می‌شود شخص آقای طبری است که آن اعترافات آخرش در زندان را من فکر می‌کنم خیلی از دوستانِ ما به خاطرشان بیاید. کتاب کژراه‌ها را که آخرین تراوشات قلمی ایشان است می‌توانید ملاحظه بفرمایید. این یک تفکر بوده، تفکر دیگری که در همان دوران شکل پیدا می‌کند تفکری بر مبنای ملیت و ناسیونالیسم ایرانی بوده که این تفکر تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ردپایش در گذرگاه‌های مختلف قابل شناسایی است. حتی تفکری که مبتنی بر مذهب و ایدئولوژی به عنوان یک مکتبی که مدعی است برای انسان، حرف دارد طرح دارد برنامه دارد، کشورداری را می‌تواند داشته باشد به نام حرکت اسلامی صورت می‌گیرد. در همه‌ی این تشکل‌ها تلاش داشتند نسل جوان را به صحنه بیاورند و از توانمندی، پتانسیل، انرژی او استفاده کنند. از 25 شهریور 20 تا 32 دوازده سال می‌گذرد. دورانِ اوّل پهلوی دوم است که تلاش می‌کرد خودش را به اقتدار برساند. داستان کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت دکتر مصدق و شکل‌گیری پهلوی دوّم بعد از آن اتفاق می‌افتد. در همین دوران، جبهه‌ی ملی حرکت‌های دانش‌آموزی خودش را در مدارس، سازمان می‌داده. میتینگ که می‌داده دانش‌آموزان را به خیابان می‌آورده، حزب توده در این جهت ـ حزب توده عنوان یکی از قدرتمندترین تشکل‌های حزبی است در این کشور ـ از بعد از همان شهریور 20 تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ردپایش در همه جای کشور قابل رؤیت است. در تاریخ‌نویسیِ ما، در سینمای ما، در رمان‌های ما، در داستان‌های ما … ما در همین‌جا هم کماکان جنبش دانش‌آموزی را که متأثر از تفکر چپ هست در کشور داریم و آثار مکتوبش هم به وفور است و قابل مطالعه و ملاحظه است. حتی در آن مراکزی که قبل از انقلاب راه اندازی شد مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ردپای این نوع تفکر و این نوع افراد را به لحاظ داستان‌ها و فیلم‌هایش قابل مشاهده هست و البته نویسندگانی هم ارائه کرده که شما می‌دانید در ادبیات ما نقش داشتند. مثلاً تیپ‌هایی مثل صمد و کتاب‌ها و قصه‌هایی که نوشته. در کنارش تفکر اسلامی شکل پیدا می‌کند. دانشگاه‌ها رنگ و بوی اسلامی می‌گیرند. اوّلین پیشگامان روشنفکری دینی در دانشگاه‌ها ظاهر می‌شوند. آیت‌الله طالقانی با نسل جوان ارتباط برقرار می‌کند. مهندس بازرگان این ارتباط را برقرار می‌کند. دکتر صحابی نهضت آزادی در این جهت نقش داشته و تلاش می‌کنند که در کنار دانشگاه، انجمن اسلامی دانشگاه‌ها، انجمن اسلامی دانش‌آموزان را سازماندهی کنند. در مدارس چون توده‌ی عظیمی بودند دانش‌آموزها با آن ویژگی‌های خاص، تعلقات حداقل، میل به دنیا و ثروت و پست و مقام، مفهوم در آن دوران مقطع نیست و نسلی که از هر طرف می‌توانند این اثرات را به جای بگذارند. شما می‌آیید تا وارد پدیده‌ی پیروزی انقلاب اسلامی شوید، حرکت و جنبش دانش‌آموزی، خودش را نشان می‌دهد. سیزده آبان 57 نماد روز هست، نه فقط یک روز که نبوده! سیزده آبان 57 نماد روز دانش‌آموزی است که اتفاقاً در سال بعدش هم که تصرّف لانه جاسوسی اتفاق می‌افتد سیزده آبان 58 که به نام انقلاب دوّم، ما می‌شناسیم است. من همین‌جا عرض کنم که در همان روزی که سیزده آبان 58 می‌خواست بیانیه‌ی تشکیل اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان در همین زمین چمن دانشگاه تهران خوانده شود، من بودم و جناب حاجیان‌زاده و دوست خوبمان آقای فراهانیان و یک دوستی که قرار بود این بیانیه را به نام تشکل بخواند. آن همزمان بود با حادثه‌ای که داشت توی خیابان طالقانی اتفاق می‌افتاد برای تصرّف لانه جاسوسی. لذا ما مبحثی را من خیلی خیلی مختصر عرض کردم البته. این‌جا دوستان تاریخ هستند و صاحب‌نظرند؛ لذا ما تاریخچه‌ی جنبش دانش‌آموزی را منفک از اصل انقلاب نمی‌توانیم بدانیم. همراه و همزاد انقلاب، جنبش دانش‌آموزی حضور داشته در کنار جنبش کارگری، جنبش معلمان، جنبش دانشگاهیان و بخش‌های دیگری که وجود داشته، آن وقت راجع به مأموریت‌ها، دستاوردها، دلایل و چگونگی و چراییِ شکل‌گیری اتحادیه اگر ان‌شاءالله نکته‌ای باشد صحبت می‌کنم.

سپس بهمن مشکینی بیان داشت:

آقای محبی سعی کردند با یک برش تاریخی به موضوع بپردازند. بگذارید از یک زاویه‌ی دیگری بحث را مطرح کنیم و آن این که دوره‌ی نوجوانی و جوانی تقریباً مشابهت با همدیگر دارد و دو تا خاستگاه دارد. یکی مدرسه و یکی دانشگاه. بهتر است بگوییم که جنبش جوانان در مقطع دانش‌آموزی و در مقطع دانشجویی. چرا من این را می‌گویم؟ شاید ریشه‌ی حرکت‌های اجتماعیِ جوان در ریشه‌ی تحوّلات روحی، روانی، عقلی، جسمی او هم دارد. یعنی این دوره‌ی بعد از بلوغ اصولاً استعداد و صلاحیت اظهارنظر را دارد. استعداد و صلاحیت نقادی دارد. استعداد و صلاحیت مطالبه‌گری را دارد. استعداد و صلاحیت آرمان‌خواهی و عدالت‌گویی را دارد. اگر این‌ها را به عنوان عناصر انقلابی‌گری بدانیم، آن وقت اصلاً نوجوانی و جوانی خاستگاه انقلابی‌گری است. شما هرچقدر به قشرهای دیگر می‌رسید یک مقداری صنفی هم می‌شود. مثلاً ما وقتی می‌گوییم جنبش کارگری، همیشه یک خاستگاه صنفی هم تویش قرار دارد. اما در جنبش نوجوانی و جوانی، دانش‌آموزی و دانشجویی، خاستگاهش بیشتر عدالتخواهانه است، بیشتر آرمان‌گرایانه است، بیشتر می‌خواهد بیاید و به عرصه برسد. لذا 1- همه‌ی آن‌هایی که در دوره‌های تاریخی که آقای محبی ذکر کردند، نقش داشتند در پدید آوردن یک تفکر و یک جریان، توانستند بخش‌ها و لایه‌هایی از این نقشه‌ها را با خودشان همراه کنند. به دلیل این که از این طرف این تمایل وجود داشته. 2- ما همین الان هم با جنبش دانش‌آموزی و دانشجویی روبرو هستیم؛ اما معدادش فراهم نیست. یعنی ذات انقلابی‌گری وجود دارد، ذات انقلابی‌گری! اما نه بر اساس قرائت ما الزاماً. هر کسی بتواند قرائتی بر این اساس داشته باشد، می‌تواند این جریان را رهبری کند. آنچه که اهمیت دارد این‌جاست. یعنی آن بخش عدالتخواهانه، آرمان‌گرایانه، آن بخشی که صلاحیت اظهارنظر، صلاحیت تفکر تحلیلی، استنتاج تحلیلی را در خودش می‌بیند و این را می‌خواهد به ظهور برساند، این امروز اگر می‌بینید کمرنگ است این نیست که نیست! وجود دارد اما چگونه شکل می‌گیرد؟ چگونه دارد تظاهر می‌کند؟ چگونه رهبری می‌شود؟ چه محتوایی دارد؟ خب شما وقتی دارید درباره‌ی جنبش دانشجویی و دانش‌آموزی در دوره‌ی پیش از انقلاب صحبت می‌کنید، همه که جزء انقلابیونِ اسلامی مثلاً تحت گروه‌های مذهبی که نبودند. کما این‌که بعد از این هم نبودند و بعد از این هم نخواهند بود؛ اما یک وجه مشترک دارد همه‌شان انقلابی بودند. ما دو تا بحث داریم درباره‌ی انقلابی خواندنِ فرد و جوانان. یکی به عنوان این که ما بخواهیم بحث را متصل به جریان انقلاب اسلامی کنیم. یکی ذات انقلابی بودن را بخواهیم مطرح کنیم. کسانی که در گروه‌هایی که حتی بعد از انقلاب هم اظهار همراهی می‌شد با انقلاب یا حداقل مثل جریان سی خرداد و پنج مهر، آن‌طور خودشان را نشان نداده بودند، این‌ها کلی جذب داشتند در بین جنبش دانش‌آموزی. اصلاً بخش قابل توجهی از دانش‌آموزان به سمت آن‌ها بودند. چرا؟ چون یک بحث عدالت‌خواهی و آرمانگرایی و این حرف‌ها توی آن‌ها وجود داشت. انحراف بود ما الان داریم قضاوت می‌کنیم، آن موقع که ماجرا بحث انقلاب نبود. حتی چپ پیش از انقلاب این‌طوری بحث می‌کرد. مثلاً فرض کنید که دفاعیات گلسرخی در ارتباط با خودش و حرف‌هایی را که می‌زد از خاطر بردید؟ نکته این‌جاست که این جنبش دانش‌آموزی، نه این‌که آن روز نبود یا بود. آن که قطعاً بود! امروز هم هست اما اَشکالش ظهور و بروزش متفاوت است.

وی در ادامه افزود:

اوّلاً این دوره‌ی پیش از پیروزی انقلاب باید اذعان کنیم که حرکت‌های تشکیلاتی به لحاظ تکنیکی در دست بیشتر جریانات غیر از انقلاب اسلامی و مرجعیت بود. یعنی هیچ کس نمی‌تواند بگوید که مثلاً جریان چپ کمونیسم، همین حزب توده که آقای محبی گفتند، این یکی از قوی‌ترین تشکیلات‌های نه ایران، احزاب منطقه‌ی ما و حتی رهبران آن جریان جزء نفرات بسیار ممهّز و بسیار جدی حزب توده‌ی شوروی بود. این جریان در کنارش یک تفکری وجود داشته و هنوز هم دارد که ما اصلاً غیرحزبی … می‌بینید دوستانی که می‌آیند رئیس‌جمهور می‌شوند، می‌آیند وزیر می‌شوند، می‌آیدن جاهای مختلف، یکی از آن چیزهایی که بهش افتخار می‌کنند این است که ما حزبی نیستیم. این به خاطر این است که این‌ها در مقابل آن جریان تاریخی فکر می‌کنند که همچنان باید موضع بگیرند. در حالی که ما یک آدمی را که در این زمینه، آن موقع که بعضی از دوستان به دنیا نیامده بودند و بعضی در مورد طرح حکومت اسلامی که امام مطرح کرده بودند انابه نداشتند، در حال تحقیق بودند روی این که متدولوژی تحقق‌اش چیست. شهید بهشتی داشت وضو می‌گرفت ایستاده بودیم. فرمود من چهارده سال است ـ سال 59 ـ چهارده سال است درباره روش تحقق حکومت دینی در حال تحقیق‌ام. بعد فرمودند دو کار باید انجام شود وگرنه نمی‌توانیم حکومت کنیم. 1- ما باید یک تشکیلاتی را داشته باشیم که بتواند استعدادهای فرزندان این ملت را در یک جریان تشکیلاتی، کادرسازی انجام شود و ما بتوانیم نیروهای بسیاری را که تربیت‌های متنوّعی دارند بیاوریم وسط. ما بعدها دیدیم که تلقی از جریان کادرسازی تبدیل شد به مثلاً دانشگاه، تبدیل شد مثلاً به فرض کنید دوستان عزیزمان در جاهای مختلفی که فعالیت‌های انقلابی دارند. حالی که قضیه این نبود. اگر جای صحبت باشد مفصل باید صحبت کنیم. این‌جا بود که ما نیاز به تشکیلات داشتیم. این مطلب ریشه دارد مبنا دارد. ما چون فرصت نیست باید کوتاه سخن بگوییم. پس یکی این بوده که ما اصلاً در انقلاب، آن جنبه‌ی انقلابی اسلامی تاریخ مرجعیت دینی اصلاً باید این به سمت تشکیلات می‌آمده، آمدیم ولی وسط راه ولش کردیم. بعد آرام آرام شعار ضدش را دادیم. بعد تقریباً تبدیلش کردیم به این که این بد است این نباید باشد. دوّم این که ما باید به لحاظ تکنیکی قدرت جذب را بالا می‌بردیم و بالا ببریم. مثل این که بحث بعدی شما درباره تکنیک است یعنی این بحث کار رسانه‌ای که می‌گویید، در واقع یک کار تکنیکی است. واقعیت این است که در آن زمان گروه‌هایی که فعالیت می‌کردند خیلی به لحاظ تکنیکی قوی‌تر بودند و ما باید خودمان را می‌رساندیم. هنوز هم مثلاً ما کار رسانه‌ای می‌کنیم. این رسانه‌ی ما بعد از چهل و دو سال به لحاظ تکنیکی باید ارزیابی کنیم. این که چقدر قدرت جذب دارد و این قدرت جذب، موضوعیت دارد در بحث تکنیک. محتوای خیلی خوب. بحث سوم مال امروز است که به جای این که محتوا رشد کند شعار رشد می‌کند. یکی از مشکلات کسانی که می‌خواهند امروز جنبش دانش‌آموزی را رهبری کنند، این است که دانش‌آموز را بچه می‌دانند مثل جریان امور تربیتی و گروه سرود را گروه‌های این‌طوری می‌دانند آن‌ها. در حالی که آن دوره‌ای که انجمن اسلامی در مدارس شکل می‌گرفت، چه در نزدیک‌های انقلاب اسلامی، چه بعدش، ماجرا ماجرای محتوا بود. نه فقط ماها! نه جریان دانش‌آموزی انقلاب اسلامی! جریان دانش‌آموزی مجاهدین هم همین‌طور بودند، کمونیست‌ها هم همین‌طور بودند. کتاب می‌خواندند! فراوان کتاب می‌خواندند. با کتاب با هم حرف می‌زدیم. امروز انجمن اسلامی دانش‌آموز، یعنی منِ معلم می‌فرمایم تو بگو چشم! این که جنبش نمی‌شود این که رهبری جنبش نمی‌شود. بنابراین ما نیاز به تجدید سازمان داریم. تجدید سازمان در تفکر تشکیلاتی، در کار تشکیلاتی و در کار محتوایی و در کار تکنیکی.

 

در ادامه این نشست جمعی از تاریخ نگاران و فعالین حوزه تاریخ شفاهی و مستند به بیان دیدگاه های خود در این زمینه پرداختند. همچنین در حاشیه این نشست ازمحصولات تاریخ شفاهی که به همت دفتر تاریخ شفاهی اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان جمع آوری و تولید شده است رونمایی شد.

→ خواندن مطلب قبلی

اولین نشست تبیینی، تحلیلی جنبش دانش آموزی در ایران به همت اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان برگزار میشود

خواندن مطلب بعدی ←

بیان دیدگاه تاریخ نگاران و فعالین حوزه تاریخ شفاهی و مستند ایران در خصوص جنبش دانش آموزی در نشست از اینجا آغاز می شود

نوشتن نظر شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *